راوی ماه

عملِ خاص!

عنوان فعالیت :

فعالیت در رادیو

روایت سوژه

«نخستین پیوند مثانه در خرم‌آباد: روزنه‌ی امیدی در غرب کشور»

 

محمدرضا عدیده‌ی مشکلات بود! ضایعه نخاعی داشت. یک نیم‌تنه، با شکم و لگن کوچک که فضا را برای عمل تنگ می‌کرد! تنبلی روده، یبوست مزمن و مثانه‌ی عصبی هم چالش عمل را بیشتر می‌‌کرد.” اما دکتر چالش را دوست داشت.

 

منصور رومیانی˛ متولد اسفند ۱۳۷۰و اصالتا اهل چگنی. شاگرد اول کلاس بود. عضو بنیاد ملی نخبگان و بورسیه قلم‌‌‌چی. پدرش فرهنگی بود و برای پیشرفت او، از هیچ چیز دریغ نکرد. پدر، خانواده را از محله‌ی ناصرخسرو به خیابان ۶۰ متری برد، چون می‌دانست که دوری از فامیل و آشنا، یعنی فرصت بیشتر برای درس خواندن منصور و برادرش مسعود.

 

از دوران راهنمایی، همه “آقای دکتر” صدایش می‌زدند. شاید رؤیای پزشک شدن هم از همان موقع در ذهنش جوانه زد. و سال‌ها بعد، در رشته پزشکی دانشگاه جندی‌شاپور اهواز پذیرفته شد.

از دوران دانشجویی دغدغه‌‌های اجتماعی داشت. همراه دوستان همفکرش به واسطه‌ی عضویت در سازمان‌های مردم نهاد، در راستای پیشرفت و بهبود کیفیت شهری جلساتی  با شهردار و شورای شهر و…برگزار می‌کردند. همچنین، به همراه پدر و گروه کوهنوردی‌شان، زباله‌های طبیعت را جمع‌آوری می‌کردند تا به حفظ محیط‌زیست کمک کنند.

 

برای تخصص، جراحی کلیه را انتخاب کرد. با این‌که رشته‌هایی مثل زیبایی درآمد بیشتری داشتند. اما به دلیل علاقه‌ی شخصی و نیاز شهرش تخصص کلیه‌ را انتخاب کرد. تخصصش را در بیمارستان تک تخصصی جراحی کلیه ایران (شهید هاشمی‌نژاد) گرفت. دوران تخصص با هم نشینی با اساتیدی چون: دکتر شاهرخ، نریمانی،کمالی، شاهپور و…پربار بود. این همراهی‌ها باعث شد تا تخصصش با عمق بیشتری شکل گیرد و به او در مسیر حرفه‌ای‌اش کمک کند. خودش را مدیون خانم دکتر مریم امامی می‌دانست، چرا که به او یاد داده بود چگونه فعل “توانستن” را صرف کند.

 

پس از اتمام دوره تخصصی، دکتر رومیانی تصمیم گرفت به زادگاهش، خرم‌آباد، بازگردد. این تصمیم دو دلیل داشت: نخست، تمایل او به خدمت‌رسانی به هم‌شهریانش، و دوم، وفای به عهدی که به والدینش داده بود مبنی بر بازگشت به خرم‌آباد.

 

یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای دکتر، انجام نخستین پیوند مثانه در خرم‌آباد بود. مثانه مانند یک پمپ حیاتی عمل می‌کند که وظیفه ذخیره‌سازی ادرار را بر عهده دارد. زمانی که این مخزن طبیعی پر می‌شود، با انقباض، محتویات خود را به بیرون هدایت می‌کند. اما وقتی این عضو حساس دچار ضعف می‌شود، ادرار به جای خروج، به سمت کلیه‌ها بازگشت پیدا می‌کند و بیمار را به سمت دیالیز سوق می‌دهد. و اگر فرد موفق به دریافت این عمل جراحی نشود، پایان این مسیر از دست دادن کلیه‌ها خواهد بود.

با آرامشی که از تن صدایش پیدا بود گفت:

“محمدرضا عدیده‌ی مشکلات بود! ضایعه نخاعی داشت. یک نیم‌تنه، با شکم و لگن کوچک و روده‌های بزرگ و درهم پیچیده که فضا را برای عمل تنگ می‌کرد! تنبلی روده، یبوست مزمن و مثانه‌ی عصبی هم چالش عمل را بیشتر می‌‌کرد.”

او در گذشته عمل‌های دشوارتری هم انجام داده بود. مثل جراحی توده مثانه، که تا آن زمان کسی در خرم‌آباد به آن دست نزده بود.

“به توانایی‌های خودم اطمینان داشتم، اما شرایط خاص این بیمار نگران‌کننده بود.”

معتقد بود بخشی از موفقیت به مهارت او بستگی دارد و بخش دیگر، توکل به خداست.

“اعتقاد راسخ دارم که خداوند همیشه بهترین‌ها را برایم رقم زده است. حتی در مواردی که فکر می‌کردم اتفاقی به نفعم نیست، در نهایت متوجه شدم که به صلاحم بوده است.”

“محمدرضا برای دریافت پیوند کلیه به این عمل نیاز داشت. بنابراین، ما تصمیم گرفتیم با افزایش حجم مثانه این مشکل را رفع کنیم و برای این کار از بافت روده خود بیمار استفاده کردیم که بدن بیمار آن را پس نزند. از چند روز قبل درگیر این عمل و مسائل مربوط به آن بودم.این عمل جراحی چهار ساعت طول کشید؛ زمانی که می‌توانستم صرف انجام هفت یا هشت عمل دیگر کنم. هر روز، ۱۰ بار تماس می‌گرفتم تا از وضعیت بیمار مطلع شوم. علاوه بر این، روزانه دو بار شخصاً به بالینش می‌رفتم تا وضعیتش را از نزدیک بررسی کنم. بخش مهم این ماجرا مراقبت‌های پس از عمل است. که من با همکاری تیم پرستاری، شست‌وشوی مثانه و دیگر مراقبت‌های لازم را انجام می‌دادم.”

دکتر این عمل را دلی انجام داده بود.کمک به دیگران برایش ارزشی فراتر از هر چیز دیگری داشت.و این کار واقعاً از صمیم قلب و با تمام وجود انجام داده بود

جالب اینکه که خانواده‌ی دکتر این خبر را رسانه‌‌ای کرده بودند. علتش را جویا شدم: قبل از این، افرادی که این مشکل را داشتند باید برای عمل به تهران می‌رفتند و بعضاً دو سال در نوبت عمل می‌ماندند. این اولین بار است که این عمل سنگین در خرم‌آباد انجام شده است. به همین دلیل خانواده اعتقاد داشتند که مردم باید مطلع شوند که چنین فردی در استان حضور دارد و این عمل را انجام می‌دهد. شاید افراد دیگری هم این مشکل را داشته باشند. اینگونه نیازی به رفتن به تهران نخواهند داشت.

در آخر،پس از پایان جلسه و خاموش شدن دستگاه ضبط، دکتر عمیقاً از همسرش قدردانی کرد، چرا که بدون همراهی و حمایت او، این مسیر برایش ممکن نمی‌شد.

 

به قلم: فاطمه امیری

نگار خانه

نظرات و پیشنهادات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

حداکثر اندازه فایل: 256 MB.
نام و نام خانوادگی(ضروری)
پیمایش به بالا