طاهره احمدی، مدیرعامل «انجمن فرهنگی و اجتماعی تعامل و توسعهٔ خرمآباد»، متولد سال ۱۳۴۲، در محلهٔ قدیمیِ درب دلاکان است. کودکی پرجنبوجوشش در خانهای با چهارده همسایه گذشت. از آن خانههایی که مثلش را میتوان در فیلم و سریالهای قدیمی دید. خانههایی که هر خانواده در یک اتاقش زندگی میکرده و در یک حیاط مشترک، حیاتی مشترک داشتهاند.
طاهره اهل فعالیت بود. از برپایی نمایشگاه در دبیرستان گرفته تا تهیهٔ نان و لباس و موادغذایی برای جنگزدهها. سال ۶۰ ازدواج کرد و به فاصلهٔ کمی صاحب سه فرزند شد. مشغول شدن به امورات زندگی شخصی باعث شد تا فعالیتهای دیگرش کمرنگ شود. تااینکه بچهها کمی بزرگتر شدند و تصمیم گرفت، ادامهٔ تحصیل بدهد.
– در حوزهٔ باقرالعلوم قم ثبتنام کردم. کلاسهایش غیرحضوری بود. جزوه و نوار کاست میفرستادند و بعد هم میآمدند امتحان میگرفتند. همزمان با تحصیل به عنوان مربی به جلسات قرآن بانوان سطح شهر میرفتم. هر روز هفته، بعدازظهرها جلسات مختلف را شرکت میکردم. مطالعاتم که بیشتر شد، تفسیر و ترجمه هم میگفتم.
جرقهٔ شروع دوباره و جدیتر فعالیتهای اجتماعیاش هم در یکی از همین جلسات قرآن زده شد. آن هم وقتی آیات قرآن را میخواند و تفسیر میکرد.
– «یا ایهاالذین آمنوا و عملوا الصالحات» وقتی خداوند بارها روی این آیه تأکید میکند، یعنی هوشیار باشید که شما علاوهبر نماز و عبادات فردی باید فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی هم داشته باشید. باید در کنار مردم هم باشید. روایتی شنیدم که از عالمی میپرسند اگر یک ساعت از عمرتان باقی مانده باشد، چه میکنید؟ جواب میدهند میروم در کوچه و خیابان و هر بندهٔ خدایی کاری داشته باشد، برایش انجام میدهم. اینها تلنگری بود که دوباره فعالیتهایم را این بار از دل جلسات قرآن شروع کنم.
اولین فعالیت، شناسایی خانوادههای نیازمند در محلات با کمک خانمهای حاضر در جلسات قرآن بود.
– مردم ما در حالت عادی اهل کمک هستند. قصد من این بود که این کمکها را سازماندهی کنم. با خانمها صحبت و قانعشان کردم. قرار شد خودشان افراد نیازمند را شناسایی و معرفی کنند. از حاضران در جلسات کمک جمع میکردیم و ماهیانه به همان نیازمندان میرساندیم. اگر هم متوجه میشدیم کسی جهزیه میخواهد، هرکسی قلمی را به عهده میگرفت و آن را جور میکردیم. ده سالی به همین شکل جلو رفتیم و هفت-هشت محله را پوشش دادیم. کمکم کمک به تأمین هزینهٔ درمان بیماران و آزادسازی زندانیها هم به کارمان اضافه شد. گاهی هم به مواردی برمیخوردیم که فرد یا خانواده دچار آسیبهای اجتماعی مختلفی بودند. دختر فراری داشتند یا میخواستند طلاق بگیرند. اینجا هم واسطه میشدیم و مشکل را حل میکردیم.
سال ۸۰ بود که به عنوان مدیر داخلی خیریهٔ آلیاسین دعوت به همکاری شد. فرصتی دست داد تا با استفاده از ظرفیت جلسات قرآن و خیریه، شورایی ۱۵۰ نفره از بانوان دغدغهمند را تشکیل دهد.
– علاوهبر عضوگیری در جلسات قرآن، به مدارس میرفتم یا روز پرستار به بیمارستانها میرفتم و به پرستاران روزشان را تبریک میگفتم. در کنار آن، فعالیتهایمان را هم برایشان توضیح میدادم و از آنها دعوت میکردم تا در شورا عضو شوند. شورایی که ماهیانه جلسه دارد و گزارش کار میدهد. از تعمیر و ساخت منزل برای نیازمندان، تا همان تأمین جهیزیه و آزادکردن زندانیها. بانوان عضو شورا در شناسایی نیازمندان هم کمکحال ما هستند و هروقت نمایشگاه خیریهای برگزار کنیم در برپایی آن به ما کمک میکنند. از تخصص خود این افراد یا همسرانشان هم در کمک به نیازمندان استفاده میکنیم. مثلاً همسر یکی از اعضا جوشکار است؛ اگر خانوادهٔ نیازمندی کار جوشکاری داشته باشد، ایشان رایگان برایش انجام میدهد یا معلمان برای بچههای این خانوادهها کلاسهای تقویتی برگزار میکنند.
روحیهٔ جهادی خانم احمدی و اندیشههای بزرگ ایشان باعث شد تا به فکر تأسیس انجمنی مستقل با گسترهٔ فعالیت بیشتر بیفتند. «انجمن فرهنگی و اجتماعی تعامل و توسعهٔ خرمآباد» با این نیت تأسیس شد. انجمنی که در چند حوزه بهصورت تخصصی فعالیت میکند. اولین حوزه خیریه است.
– ۱۲۰ خانواده را که فرزندانشان یتیم هستند، تحت پوشش داریم. کلیهٔ خدمات آموزشی، درمانی و حقوقی آنها رایگان است و حمایت مالی هم میشوند. برای درمان آنها به مطب تکتک پزشکان رفتهایم و با آنها صحبت کردهایم. از چشمپزشک و متخصص اطفال تا متخصص قلب. هرکدامشان بیمار باشند، معرفیشان میکنیم و بهصورت رایگان ویزیت میشوند. با داروخانهها هم تفاهمنامه بستهایم و هزینهٔ داروهایشان نیز رایگان است. به همین شکل با چند وکیل هم تفاهم کردهایم و کارهای حقوقی خانوادهها نیز رایگان انجام میشود. برای توانمندسازی مادران خانواده هم با آموزشگاههای خیاطی و آرایشگری و صنایعدستی و… تفاهمنامه داریم. مادران در این آموزشگاهها مهارت میآموزند و مشغول به کار میشوند. خانمی بود که همسرش فوت کرده بود و دو پسر یتیم داشت. به آموزشگاه خیاطی معرفیاش کردیم. حالا خودش چند شاگرد دارد و از همین راه خانه خریده است.
حوزهٔ دوم، حوزهٔ آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، طلاق، آزادسازی زندانیان و جلوگیری از ورود زنان مرتکب جرائم غیرعمد به زندان است.
– با کمپهای ترک اعتیاد تفاهمنامه داریم و به ما رایگان خدمات میدهند. افراد معتاد را شناسایی میکنیم و به آنجا میفرستیم. وقتی هم ترک کردند، با حمایت صندوق کارآفرینی امید، برایشان شغلی دستوپا میکنیم. مرتب در سطح محلات کارگاههای آموزشی داریم و با کلانتریها و دادگستریها در ارتباط هستیم. اگر پروندهای باشد که کاری از دستمان بربیاید، به ما اطلاع میدهند. خودم نیز برای اینکه بتوانم اشراف بیشتری در این حوزه داشته باشم و به افراد آسیبدیده کمک کنم، وارد دانشگاه شدم و در رشتهٔ ارتباطات اجتماعی ادامهٔ تحصیل دادم.
در حوزهٔ محیط زیست نیز با همراهی آقای افشار، پدر بلوط ایران، در کنار کاشت نهال در سطح بام و شهر خرمآباد، پویش «خشکاله» را راهاندازی کردند. پویشی که در آن مردم زبالههای تر را خشک میکنند و از آن خوراک دام با ارزش غذایی بالاتر به دست میآورند. اما فعالیتهای خانم احمدی و انجمن او، به این چند حوزه محدود نمیشود. سیل لرستان و شیوع ویروس کرونا، میدانهای دیگری برای فعالیّت و کمک به آسیبدیدگان بودند تا مصداقی باشد بر این بیت صائب تبریزی که فرمود:
شود جهان لبِ پر خندهای اگر مردم کنند دستْ یکی در گرهگشایی هم
اهداف
نشاندادن نمونههایی از روحیه نوعدوستی و خیرخواهی در مردم؛
آشنایی دانشآموزان با مفهوم کمکرسانی و اقسام فعالیتهای خیریه؛
معرفی الگویی که کنار نقش مادری و همسری، بانویی تحصیلکرده است و فعالیتهای اجتماعی پررنگی دارد؛
برای حل سریعتر مشکلات جامعه میتوان بهجای معطلماندن در ساختارهای کُند اداری، از مردم کمک گرفت.
پیشنهادها
از دانشآموزان بخواهید درباره سمنها (سازمانهای مردمنهاد) تحقیق کنند؛
بههمراه دانشآموزان در یکی از برنامههای انجمن تعامل و توسعه شرکت کنید؛
نظر دانشآموزان را درباره «بهترین روش کمک به نیازمندان و توانمندسازی آنها» بپرسید؛
از دانشآموزان بخواهید نیازمندان اطراف خود شناسایی کرده و برای برطرفسازی نیاز آنها کمکهایی را جمعآوری کنند.
از آنها بپرسید اگر یک گروه خیریه داشتند از چه روشهای خلاقانهای برای جمعآوری کمکهای مردمی استفاده میکردند.