برای پدیدههای مادی، غور در طبیعت، کشف روابط علی و معلولی، بررسی تاثیر و تاثرات و در نهایت کشف چگونگی تسلط بر ماده و راهبری آن به نحوی که موجبات اثرگذاری بر سایر پدیدهها فراهم آید، یک جور علم است. همان علمی که دو دوتایش چهارتا میشود و بمب اتمش هراس به قلب فرزندان آدم میاندازد.
حضرت عباسی هم هیمنهاش لرزه بر اندام عقلای عالم انداخته است.
جوری برای دستیابی به بمب اتمش گوی سبقت از یکدیگر میربایند که در دورترین باورشان هم نمیگنجد گوشهای از این عالم، “العلم ما عبد به الرحمان و الکتسب به الجنان” باشد. باورشان نمیآید گرههای کور دنیای ما با دستانی باز میشوند که یکیاش در میمنه افتاده است و یکی در میسره. برای توانهایی که به توان ابرقدرتهای پوشالی درآمدهاند سخت است فهم آنی که به توان خدا درآمده است.
ما الکترنهایمان بر گرد ماده نمیگردد؛ نه که نگردد، اما این گردش برای ما خیلی هم راهگشای دنیای رو به آسمانمان نیست. ما بندهیِ در بند ماده نیستیم. دو دوتای ما هزاران چهارتا میشود.
ما چیزی قریب به نیم قرن است در این گوشهی دنیا بیآنکه سلاح هستهای داشته باشیم در مقابل تمامی کفر ایستادهایم؛ کفرِ مسلح به سلاح هستهای. اینچنین ایستادن تمامی حق در مقابل تمامی کفر یعنی؛ ما به توان خدا.
🔹زنیب کرمینژاد
۴تیر۱۴۰۴