راوی ماه

لبخند فرمانده

به تمام مجروحین در اتاق ها سرکشی میکردم. روح الله گودرزی برادر خانم ناصر که بعدها به شهادت رسید، در یکی از اتاق ها، بالای سر یکی از مجروحین ایستاده بود.

کمی جلو تر رفتم یکی یکی مجروحان را نظاره می کردم که یکباره نگاهم به چهره ناصر افتاد. با دیدن ناصر ، از هوش رفتم.

وقتی مرا به هوش آوردند، ناصر را بالای سرم مشاهده کردم. ناصر گفت: مادر! به من نگاه کن! من سالم هستم. اما دیدم پاهایش باند پیچی شده …

تومان۵۰.۰۰۰

دسته بندی

پرداخت آنلاین

تمامی کارت ها

تضمین کیفیت

و تصمین اصالت

ارسال سریع

تیباکس و پیشتاز

پشتییانی ۲۴ ساعته

و 7 روز هفته

روایت زندگی سردار شهید ناصر شیرازی

نویسنده: یاسر گودرزی

تعداد صفحات:۵۳

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “لبخند فرمانده”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مرتبط

پیمایش به بالا