راوی ماه

ناصر لشکر

صدای بسته شدن در حیاط را شنیدم. داخل حیاط رفتم. بابا رفته بود. فکر کردم ماموریت جدیدی دارد و دوباره به جبهه رفته؛ اما کوله پشتی و وسایلش توی اتاق ولو بود. جیغ و دادم قطع شد و نفس نمی کشیدم. کز کرده بودم در خودم و خیره به گوشواره ها بودم، پلک هایم داشت سنگین می شد که دوباره صدای چرخش کلید را در قفل شنیدم چند لحظه ی بعد، بابا را دیدم که گوشواره ها را توی دستش گرفته بود و برایم تکان می داد. عین فنر از زمین کنده شدم و در آغوش بابا پریدم. گوشواره ها را گرفتم و آرام شدم. بابا هم با آرامش من آرام گرفت و نفس راحتی کشید…

تومان۶۰.۰۰۰

دسته بندی

پرداخت آنلاین

تمامی کارت ها

تضمین کیفیت

و تصمین اصالت

ارسال سریع

تیباکس و پیشتاز

پشتییانی ۲۴ ساعته

و 7 روز هفته

رندگی نامه و خاطرات سردار شهید علیرضا ناصری

کاری از: موسسه گنج عظیم

تعداد صفحات:۸۳

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ناصر لشکر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مرتبط

پیمایش به بالا