راوی ماه

درسنامه

روستاآباد- سنگ‌سفید

عنوان فعالیت :

روستا

روایت سوژه

این فامیل ما مثل بقیه رفت تهران تا سر ساختمان کارگری کند. اما وقتی دید پوستش به سیمان حساسیت دارد، رفت سراغ کار دیگری. پایش به کارگاه مبل‌سازی باز شد. کار را که یاد گرفت ابتدا برادران خودش و بعد هم بقیهٔ جوانان روستا را ترغیب کرد تا آن‌ها هم کارگری را رها کنند و بیایند سراغ مبل‌سازی و منبت‌کاری.

محمدحسین حسینی متولد ۱۳۷۸ است؛ لیسانس معماری دارد و از چهارده سالگی منبت‌کاری را شروع کرده است. این حرف‌ها را از قول آقای حسینی می‌گوید. کسی که آغازگری تغییری بزرگ در روستای «سنگ‌سفید» بوده است. البته قدیم‌ترها نامش «شوداغ» (شبِ داغ) بود. هنوز هم خیلی‌ها به همین نام می‌شناسندش. روستایی کهن در هجده کیلومتری شمال شهرستان بروجرد که به‌واسطهٔ هنر مردمانش حالا دیگر در بازارهای مبل و منبت تهران و تبریز و اصفهان نامی آشناست.

سنگ سفید، سرسبز و خوش‌ آب‌وهواست. خاک حاصلخیزی هم دارد؛ با زمین‌های کشاورزی پربار و باغات پرمحصول. اما نسبت زمین‌های روستا به جمعیت آن به‌گونه‌ای است که همهٔ اهالی امکان کشاورزی و باغداری ندارند. همین اتفاق هم در گذشته باعث شده تا خیلی از جوانان برای کارگری به شهرهایی مثل تهران مهاجرت کنند. به دنبال این مهاجرت‌ها جمعیت خانوارهای ساکن روستا به نصف کاهش یافت. روزبه‌روز جمعیت ساکنان روستا کمتر می‌شد و افراد بیشتری برای کارگری به تهران می‌رفتند. تااینکه یک حساسیت ساده، آغازگر تغییری بزرگ برای روستا و مردمانش ‌شد.

القصه، آقای حسینی اوایل دههٔ هشتاد به سنگ‌سفید برگشت تا اولین کارگاه مبل و منبت روستا را تأسیس کند. او که دیگر در کار خودش استاد شده بود، شروع به آموزش افراد دیگر کرد. هرکس که کار را یاد می‌گرفت، برای خودش کارگاهی راه می‌انداخت تا جایی که حالا بعد از ۲۳ سال تعداد کارگاه‌های روستا به ۲۸ باب رسیده است.

محمدحسین می‌گوید:

– ما از کارمان راضی هستیم. هرچند سختی‌ها و مشکلاتی هم داریم که از مسئولان توقع می‌رود به حل آن‌ها کمک کنند. مثلاً راه ارتباطی روستا نیاز به تعریض و بهسازی دارد. برق روستا مشکلاتی دارد که ضررش به تولیدکننده می‌رسد. دادن تسهیلات هم می‌تواند رونق بیشتری در تولید روستا ایجاد کند. هرچند بزرگ‌ترین مشکلمان نبود نیروی کار است. این ظرفیت را داریم که از هرجایی برای کار به اینجا بیایند. آموزششان می‌دهیم، حقوق خوب می‌دهیم؛ بعد هم که کار را یاد گرفتند می‌توانند بروند و برای خودشان کارگاه تأسیس کنند.

درست می‌گوید، همین اتفاق برای چند نفر از اهالی روستاهای همجوار افتاده و حالا آن‌ها هم در روستای خودشان کارگاه‌های مبل و منبت تأسیس کرده‌اند.

شاید در بعضی از روستاها این نگاه وجود داشته باشد که اهالی آنجا، به‌خصوص جوان‌ترها خواهان زندگی در شهر هستند؛ اما در سنگ‌سفید کمترکسی را پیدا می‌کنید که دوست داشته باشد در شهر زندگی کند.

– وقتی به تهران یا شهرهای بزرگ‌تر می‌روم، با افتخار می‌گویم که من این محصولات را در روستا تولید کرده‌ام. شیرینی‌اش این است که با کمبود امکانات در روستا و با همهٔ سختی‌ها توانسته‌ایم چنین کاری انجام دهیم. پنج صبح کارمان را شروع می‌کنیم و با لذت تا غروب آفتاب ادامه می‌دهیم. بعضی از مسئولان بروجرد گفتند برایتان شهرک کارگاهی در شهر می‌سازیم، بیایید آنجا مستقر شوید. قبول نکردیم و گفتیم ما به زندگی در اینجا عادت داریم.

بعضی‌ها از شرایط دلگیر هستند؛ از فکر به آینده‌شان رنج می‌برند. می‌گویم ما هم سختی‌هایی داریم. زمستان‌ها جادهٔ بالایی بسته است. اگر بخواهیم به بروجرد یا ملایر برویم، یک ساعت از هر طرف راه داریم و عملاً یک روز کاری‌مان را از دست می‌دهیم. باید آنقدر روحت بلند باشد که مشکلات را برای خودت حل و هضم کنی. وقتی فاصلهٔ محل کارت تا خانه یک دقیقه بیشتر نیست، باید آنقدر روی خودت کار کنی که مشکلات محیط کار را وارد خانه نکنی. باید تلاش کنی تا خودت را در بازار جا بیندازی. زمانی که در دبیرستان شبانه‌روزی درس می‌خواندم، پدرم کارگری می‌کرد. اگر قرار بود من هم فقط به مشکلات فکر کنم، حالا اینجا نبودم. اما با پدرم تلاش کردیم و کارمان را از زیرزمینی کوچک شروع کردیم و حالا یک کارگاه بزرگ داریم. الان هم پیشنهادهایی به اهالی می‌شود که بیایند در روستا رویه‌کوبی، خیاطی و فروش مواد اولیه و… راه بیندازند. با همتی که داریم، ان‌شاءالله این کارها را هم انجام خواهیم داد.

آقای حبیبی دهیار سنگ‌سفید است و از خیر و برکتی به واسطهٔ ایجاد کارگاه‌ها در روستا رخ داده است، می‌گوید.

خداروشکر این کار برای روستا خیر و برکت زیادی داشته است. سال ۱۳۹۲ جمعیت روستا دویست نفر بود؛ اما الان ۴۵۰ نفر جمعیت دارد. مهاجرت معکوس داشته‌ایم و حالا همان افرادی که روزگاری در شهرهای بزرگ برای دیگران کارگری می‌کردند، امروز به روستای خودشان برگشته‌اند و دیگران خواهان هنر دستانشان هستند.

حدوداً دویست نفر در کارگاه‌های روستا مشغول به کار هستند. یکی با برادرش کارگاه را می‌گرداند و یکی با پسرش. همه مشغول‌اند. حتی از روستاهای اطراف هم برای کار به اینجا می‌آیند. با این حال کمبود نیروی کار داریم. مثلاً اگر کارگاهی شش نفر ظرفیت دارد، الان دارد با سه نفر کارش را جلو می‌برد.

درآمد این کار برای روستا و مردمش، درآمد با برکتی بوده و وضعیت ظاهری روستا هم تغییرات مثبتی داشته است. اما به قول آقای حبیبی آثار این اتفاق محدود به مسائل اقتصادی نیست.

امروز همدلی در مردم روستا، بیشتر از قبل است. اگر قرار باشد کاری انجام دهیم، هرکسی در حد توان کمک می‌کند. اعتیاد در روستا صفرِ صفر است. وقتی کسی از پنج صبح مشغول کار باشد، دیگر فرصتی برای رفتن به سمت این مسائل ندارد. اگر از پاسگاه منطقه هم سؤال کنید این روستا حتی یک مورد نزاع و درگیری هم نداشته است.

جابر حسینی یکی دیگر از تولیدکنندگان روستا است که لیسانس حسابداری دارد. چندسالی کنار پسرعمویش کار می‌کرد و از سال ۹۲ مستقل شد و کارگاه خودش را دارد. مدتی هم در سازمان حسابرسی مشغول به کار بود، اما به روستا برگشته و منبت‌کاری را به کارمندی ترجیح داده است.

– چندسال است که دارم منبت‌کاری می‌کنم. هم خاطرات تلخ دارم؛ هم خاطرات شیرین. خاطرهٔ تلخم این است که مشتری، هرچه جنس برایش درست کرده بودیم، برد و پولش را نداد. خاطرهٔ شیرین هم این است که در روستا دور هم هستیم؛ می‌گوییم و می‌خندیم. من زندگی در روستا را با زندگی در کاخ سعدآباد هم عوض نمی‌کنم. فضای آرامی داریم؛ برای خودمان کار می‌کنیم و خداراشکر از کسی عقب نیستیم.

آفای حبیبی می‌گوید:

بچه‌ها از کوچک و بزرگ، همه کنار دست پدر و برادرهایشان مشغول کار هستند. علاقه به این کار دارند و وقتی می‌بینند بزرگ‌ترهایشان دارند کار می‌کنند، آن‌ها هم مشتاق یادگیری می‌شوند. زمانی عده‌ای از مسئولان یکی از استان‌های همجوار به روستا آمدند و گفتند اگر بخواهید پیگیر می‌شویم تا روستایتان بیاید جزء استان ما. بهتان کمک می‌کنیم و تسهیلات می‌دهیم. اما گفتیم نمی‌خواهیم؛ ما اهل لرستان هستیم.

 

اهداف

معرفی الگوی موفّق مهاجرت معکوس از شهر به روستا؛

توجه دانش‌آموزان به هویت روستا به‌عنوان یکی از شاخصه‌های پیشرفت در کشور؛

نشان‌دادن روحیهٔ هم‌دلی و اینکه برخلاف تصورات عامه می‌توان کار جمعی موفّق نیز انجام داد؛

نشان‌دادن اینکه برای حل مشکل اشتغال نباید منتظر دولت و مسئولان بود و با استفاده از سرمایهٔ نیروی انسانی و تکیه بر ظرفیت‌های بومی می‌توان مشکلات را حل کرد.

 

پیشنهادها

معرفی و اکران تعدادی از قسمت‌های مستند چندقسمتی «نقشه گنج»؛

دانش‌آموزان دربارۀ فرصت‌های کارآفرینی در روستا تحقیق کنند و نتیجه را در کلاس ارائه دهند؛

دانش‌آموزان دربارۀ صنایع دستی یا هنرهای بومی منطقۀ زندگی خودشان تحقیق کنند و نتیجه را در کلاس ارائه دهند؛

اردوی تفریحی مرتبط با یکی از دروس را به بازدید از روستای سنگ سفید بروجرد و کارگاه‌های تولیدی این روستا اختصاص دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا