روحا… حبیبی متولد سال ۱۳۶۲، فرزند سوم خانواده، اهل خرمآباد و ساکن شهرستان دورود است. نوجوان بود که پدرش خانهشان را فروخت و با وام و هزار قرض و قوله یک مزرعۀ پرورش ماهی خرید.
– هنوز آشنایی کاملی با این حوزه نداشتیم. بار اول که بچه ماهی خریدیم، فروشنده به ما نگفت که دمای آب بچهماهیها در محفظهٔ انتقال باید با دمای استخر مقصد هماندازه باشد. همین که رسیدند، راننده بچهماهیها را توی استخر خالی کرد. صبح روز بعد تمام سطح استخر برق میزد. جلوتر که رفتیم دیدیم ماهیها بر اثر شوک دمایی، تلف شدهاند؛ پانزده هزار از هجده هزار ماهی. تا چند روز فقط آنها را چال میکردیم.
ضرر کرده بودند؛ اما با هر ضرب و زوری که بود، به کارشان ادامه دادند. آن سالها خرید خوراک کارخانهای و اصولی ماهیها رایج نبود و صاحبان استخرهای پرورش ماهی، معمولاً از نان خشک یا پلِت که ترکیبی از غلات و سبوس است، برای تغذیۀ ماهیها استفاده میکردند. بار دیگر پانزده هزار بچه ماهی سفارش دادند. این بار هم ده هزارتای آنها تلف شدند؛ چون سرمایۀ کافی برای تغذیۀ مناسب و کافی ماهیها را نداشتند.
روحا… به مدرسه میرفت و در کنار پدر به کارهای استخرها میرسید. طبق رویهای معمول، کارشناسهای شیلات برای سرکشی به مرزعهشان آمدند. یکی از کارشناسها از ضرورت تولید غذای زنده و طبیعی موجود در آبها گفت. در حین صحبتهای او، توجه روحا… به تودهای قرمزرنگ در گوشۀ استخر جلب شد. از کارشناس دربارهٔ آن توده پرسید؛ او نیز از نقش تصفیهکنندگی و زلالکنندگی این موجودات برایش گفت. موجوداتی که روحا… نامشان را نمیدانست.
بعد از این ماجرا با دقت بیشتری استخرها را نگاه میکرد. گاهی وقتها از آب استخر توی لیوان میریخت و جلوی نور خورشید میگرفت. گاهی هم شبها با چراغ قوه به آب خیره میشد تا موجودات زندۀ درون آن را ببیند. دبیرستانی که بود، در کنار درس و مدرسه، توجه و تمرکزش را روی استخر و مطالعه دربارهٔ آبزیان و رسیدگی به آنها گذاشته بود. تابستانها و باقی روزهای تعطیلش کنار استخرها و ماهیها میگذشت.
– از طرف شیلات به ما سپرده بودند که باید برای ماهیها غذای زنده تولید کنیم. چرا که هزینههای تولید پایین میآید و کیفیت ماهیها و آبزیان بالا میرود. خودم هم به این موضوع علاقهمند بودم. کمکم با تحقیق و مطالعه فهمیدم اسم آن موجودات شناور درسطح آب، پلانکتون[۱] است و به نوعی چرخۀ غذایی اولیۀ حیات را تشکیل میدهند.
یک روز موقع رسیدگی به استخرها، دیدم ماهیهای یکی از استخرها روی آب بالا آمدهاند و تلف شدهاند. فراموش کرده بودیم رشدشان را بررسی کنیم. باورکردنی نبود، اما ماهیها در مدت کوتاهی درشت و سنگین شده بودند و وزنشان به یکونیم تا دو کیلو رسیده بود. برای همین هم اکسیژن استخر برایشان کافی نبود. پلانکتونها با تراکم زیادی در این استخر وجود داشتند. علت رشد سریع ماهیها هم تغذیه از آنها بود. استخرهای دیگر را بررسی کردم. آنهایی که از گندم و جو و غذاهای کارخانهای تغذیه میشدند، رشد زیادی نداشتند.
روح ا… سال ۱۳۸۱ وارد دانشگاه شد و در رشتۀ برق قدرت ادامهٔ تحصیل داد. همزمان با دوران سربازی هم دائم بین دورود و محل خدمت در رفتوآمد بود. یک سال بعد از سربازی با همسرش آشنا شد و یک سال بعد از آشنایی هم زندگی مشترکشان را آغاز کردند. خرج زندگیشان از محل پرورش ماهی میگذشت. همزمان در آزمونهای استخدامی زیادی شرکت کرد. در گیرودار فرایند اعلام نتایج و اعتراض به قبولیها و… یکی از مسئولان به او پیشنهاد کرد که اگر طرح دانشبنیانی دارد، بیاورد تا آن را به پارک علم و فناوری معرفی کند؛ بلکه بتواند وام بگیرد و اشتغالزایی کند. روحا… این کار را یک رؤیا میدانست و توجهی به این پیشنهاد نکرد؛ تا اینکه دوباره به یاد آن تودهٔ قرمزرنگ افتاد.
– در این سالها شناخت خوبی از انواع غذاهای زندۀ[۲] آبزیان پیدا کرده بودم. کمکم ایدۀ ایجاد یک بانک زنده از این موجودات به ذهنم رسید. قبلاً در بعضی از دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی یا بعضی از مزارع پرورش ماهی برای تحقیق و توسعه در حد چند نمونه و در اندازههای خاصی به این کار پرداخته شده بود. اما هدف من ایجاد یک بانک غذای زنده، مانند بانک خون بود که همهٔ تولیدکنندههای آبزیان در همهٔ فصول سال انواع نمونههای موردنیازشان را از آن تأمین کنند.
تصمیمش را که گرفت، کار را شروع کرد. دائم در سفر بود و از آبهای مناطق مختلف نمونهها را جمع میکرد. یک روز که در مزرعهشان مشغول کار بودند، گروه چندنفرهای از پارک علم و فناوری لرستان از خرمآباد، سرزده در آنجا حاضر شدند. مسئولشان دکتر یاراحمدی، رئیس وقت پارک علم و فناوری استان لرستان بود. اوضاع و احوالشان را جویا شده بود. از چالشهایشان پرسیده بود و ایدهٔ احتمالیشان را بررسی کرده بود. روحا… هم همانجا ایدۀ تولید غذای زنده را با دکتر مطرح کرده بود. به نظر آنها میتوانست ایدهٔ خوبی باشند. گروه رفت و باز هم روحا… ماند و کارهای روزمره و امورات زندگی شخصیاش. تااینکه یکسال بعد که دوباره مسیرش به خرمآباد افتاد، این بار او به سراغ پارک علم و فناوری رفت. با مسئولان پارک دیدار کرد و طرح را برایشان توضیح داد. تحویلش گرفتند و تشویقش کردند. انگیزهاش برای ادامهدادن کار بیشتر شد. فرمهای مربوطه را پر کرد و به دورود برگشت. مدتی بعد از او دعوت کردند تا به پارک برود و از طرحش دفاع کند. ایدهٔ روحا… بعد از داوری، تأیید و پذیرفته شد. وامش را گرفت و در آزمایشگاه مرکز رشد پارک علم و فناوری در دورود، مستقر شد. با کمک همسرش توانستند کمکم تعداد نمونههای غذای زنده را افزایش دهند و به نمونههای باکیفیتتر و کاربردیتری برسند. سپس نمونهها را شکار، خالصسازی و بسته به انواع آنها، کشت و در نهایت تولید کنند. علاوهبراین حالا آقای حبیبی و همسرش «بیومس آرتمیا»[۳] هم تولید میکنند که در پرورش میگو و ماهیان خاویاری و زینتی کاربرد دارد. شرکتشان پای ثابت نمایشگاههای سراسری و بینالمللی است و با استقبال خوبی روبهرو هستند. بخشی از نیاز کشور را تأمین میکنند و برنامههای خوبی هم برای صادرات دارند. نمونههایشان در مقایسه با نمونههای آمریکایی و اروپایی تنوع بیشتر، کیفیت بالاتر، سرعت تکثیر بهتر و بهمراتب قیمت کمتری دارند.
– هنوز اندرخم یک کوچهایم؛ راه زیادی پیشرو داریم و امیدوار هستیم در سطح جهان حرفی برای گفتن داشته باشیم.
اهداف
نشاندادن نمونهای موفّق از فعالیتهایی که تاکنون در کشور سابقه نداشتهاند؛
معرفی الگوی موفّق در زمینۀ استفاده از دانش به منظور ایجاد ارزشافزودهٔ اقتصادی؛
نشاندادن جایگاه پارک علم و فناوری در حمایت و رشد شرکتهای دانشبنیان و نقش آن در پیشرفت کشور؛
معرفی آقای حبیبی به عنوان الگویی موفّق که در یک شهرستان کوچک و به دور از مرکز کار بزرگی انجام داده است.
پیشنهادها
بازدید دانشآموزان از شرکت «گهر زیست فناور»؛
از دانشآموزان بخواهید دربارۀ استعدادهای خود انشا بنویسند؛
برگزاری اردوی علمی دانشآموزان و بازدید از پارک علم و فناوری لرستان؛
از دانشآموزان بخواهید دربارۀ پارک علم و فناوری استان لرستان و دستاوردهای آن تحقیق کنند.
[۱] مجموعهٔ متنوعی از جانداران موجود در آب (یا هوا) هستند که توان حرکت در برابر جریان آب (یا باد) را ندارند. این جانداران در دریاها و اقیانوسها، منبع غذایی حیاتی برای بسیاری از جانداران آبزی کوچک و بزرگ مانند دوکفهایها، مرجانها، ماهیها و نهنگها را فراهم میکنند.
[۲] استفاده از غذای کنسانتره، برای پرورشدهندگان بسیار راحتتر است، اما امروزه منابع غذایی زنده، با توجه به کاربردهای متعدد و محاسن ویژه مانند جذب و هضم آسان، تولید آسان با قیمت نسبتاً مناسب، ایجاد مقاومت در قبال عوامل بیماریزا و استرسهای محیط، تأمین فاکتورهای ضروری تغذیه، قابلیت تولید نسل بیشتر و بهتر، کمک به هضم و جذب غذای کنسانتره، حفظ ارزش غذایی تا زمان مصرف و تنوع بالا جایگاه بالایی در آبزیپروری دارد.
[۳] بیومس آرتمیا، بهویژه بیومس منجمد، از بهترین غذاهای ماهیان آب شیرین و آب شور است. این نوع بیومس ۶۵% پروتئین دارد و بهویژه برای پرورش ماهیهایی مانند دیسکس مناسب است. آرتمیا همچنین به افزایش هورمونهای رشد و بهبود کیفیت تولید در آبزیان کمک میکند و برای درمان بیماریها و کاهش استرس ماهیان نیز مفید است.