راوی ماه

درسنامه

بر فرازِ ایران- مجید جودکی

عنوان فعالیت :

علم و فناوری

روایت سوژه

دخترعمۀ مادر مجید آدم عجیبی بود. فامیل و اهل روستا احترام خاصی برایش قائل بودند. یک‌بار زمانی که مجید به مدرسه می‌رفت کف دستش را نگاه کرد و به او گفت: «زمانی باعث سربلندی مادرت خواهی شد؛ همه به تو افتخار می‌کنند و گره از کار مردم باز می‌کنی».

مجید شش‌ماهه بود که پدرش از دنیا رفت؛ برای همین از محمد، برادر بزرگ‌ترش الگو می‌گرفت که همیشه به او می‌گفت: «باید مهندس شوی!» دوران دبیرستان را در هنرستان فنّی شهید بهشتیِ کارخانه سیمان دورود گذراند. هر چه به درس‌های حفظی بی‌علاقه بود، به ریاضی دل‌بستگی داشت. حتی برای سرگرمی هم کتاب ریاضی می‌خواند. زنگ‌های تفریح با بچه‌های ریاضی سروکله می‌زد و اشکالاتشان را رفع می‌کرد. سه ماه تابستان هم مشغول کارآموزی بود. هیچ مدرسه‌ای در دورود نمانده بود که مجید و دوستانش کار برق‌کشی‌اش را انجام نداده باشند.

کنکور که داد، در رشتهٔ برق دانشگاه چمران اهواز قبول شد. با شروع کلاس‌های دانشگاه، تازه عیار مجید و کار‌آموزی‌های دوران هنرستان مشخص شد. کارآموزی با آن استادهای درجه‌ یک هنرستان که نیروی کارخانه سیمان دورود هم بودند، باعث شده بود مجید یک سروگردن از بقیۀ دانشجوهای هم‌رشتهٔ خودش بالاتر باشد. نگذاشت زندگی‌اش در اهواز فقط به کلاس و خوابگاه خلاصه شود. بعد از کلاس‌ در اهواز برق‌کشی ساختمان‌ و کارگری می‌کرد تا هم خرج خودش را دربیاورد، هم دست‌خالی به دورود برنگردد. در دانشگاه هم چند پروژه داشت که یکی‌ از آن‌ها تبدیل کنتاکتور[۱]های قدیمی در مدار ابزار کارخانجات به [۲]PLC بود تا از مصرف بی‌رویۀ انرژی جلوگیری شود. کارشناسی را که تمام کرد، دوباره به دانشگاه برگشت تا کارشناسی‌ارشدش را در رشتهٔ مهندسی «کنترل ابزار دقیق» بگیرد. بعدازآن تقدیر جوری رقم خورد که او در صنایع نظامی دورود مشغول به کار شود و پانزده سال آنجا بماند.

کارش را از برق‌کشی ساده مجتمع صنایع نظامی شروع کرد. کمی بعد ابتکار به خرج داد و با ایجاد تغییرات جزئی در وسایل ساختمان‌ها اسمش روی زبان‌ها افتاد. مثلاً یکی از مشکلات شایع، صدای زیاد سیستم‌های گرمایشی و سرمایشی بود که آسایش را از کارکنان گرفته بود. تولید سروصدا به‌خاطر استفاده از بوش برنجی در سیستم‌ها بود؛ پیشنهاد داد به‌جای آن‌ها از بلبرینگ استفاده کنند. خودش هم پیش‌قدم شد و یکی از آن‌ها را تعویض کرد. نتیجه را که دیدند متوجه شدند، اشتباه نکرده است.

برای ادامۀ کار در مجتمع لازم بود آمار وسایل و ابزار را به دست بیاورد تا آن‌ها را برای بازدهی مثبت تعمیر کند. سپس آن‌ها را دسته‌بندی کرد و با ثبت اندازه‌ها و میزان بازدهی، راهکارهای افزایش بازدهی را درآورد. مثلاً یک کولرگازی در ساعات گرما به میزان مشخصی انرژی مصرف و به میزان مشخصی هم تولید می‌کند؛ حالا اگر همین کولرگازی جابه‌جا شود و در نقطۀ دیگری قرار بگیرد مصرف برق کم می‌شود و تولید سرما افزایش می‌یابد. همین کارهای به‌ظاهر ساده باعث شد تا در کوتاه‌ترین زمان پست‌های مدیریتی را به او پیشنهاد کنند و امتیازات ویژه‌ای برایش در نظر بگیرند. شرکت در دوره‌های آموزشی یکی از این امتیازات بود تا با روش‌های جدید و به‌روز دنیا در اندازه‌گیری و تنظیم ابزار دقیق آشنا شود.

«کالیبراسیون»[۳] تا پیش از این در صنعت ایران هم وجود داشت، اما فراگیر نبود. بسیاری از مدیران حتی از وجود این علم خبر نداشتند. اما مجید می‌‌دانست که بسیاری از کارخانجات و صنایع از انجام‌ندادن کالیبراسیون متضرر می‌شوند و البته در نهایت زیانش به همهٔ مردم می‌رسد. مثلاً کارخانه‌داری که مواد غذایی تولید می‌کند، نمی‌داند محصولش کم‌تر یا زیادتر از چیزی است که دستگاه‌های اندازه‌گیری به او نشان می‌دهند! اگر وزن محصولات بیشتر باشد که کارخانه‌دار ضرر می‌کند و اگر وزنش کمتر باشد، خسارتش به جیب مردم می‌رسد. مجید که سال‌ها دنبال فرصتی بود تا نام شهر و استانش را بلند کند، وقت را مناسب دید تا از کار دولتی فاصله بگیرد و یک کارمند یا مدیرِ صرف نباشد. سال ۱۳۸۹ علی‌رغم مخالفت مدیرانِ مجتمع خود را بازنشست کرد و پی تأسیس شرکت شخصی‌اش رفت. با همراهی چهار نفر از دوستانش شرکت را ثبت کردند و نامش را «مقیاس صنعت» گذاشتند. تمام سرمایهٔ مهندس جودکی برای این کار، سه میلیون تومان و اعتباری بود که طی این سال‌ها کسب کرده بود. بنا بود تا پایان تسویۀ بدهی‌ها هیچ‌کدام از بچه‌ها حقوق نگیرند.

– ابزار را که خریدیم، به بچه‌ها گفتم: «از امروز دیگه زندگی ثابت نداریم. باید شهر به شهر بچرخیم و کار پیدا کنیم.» چون این اولین شرکت ابزار دقیق در غرب کشور بود، نمی‌توانستیم دست روی دست بگذاریم و منتظر بمانیم به ما پیشنهاد کار بدهند.

اولین شرکتی که با آن‌ها قرارداد بست، یک شرکت تولید مواد خوراکی در خرم‌آباد بود. طولی نکشید که کارشان رونق گرفت و یک‌به‌یک شرکت‌ها و نهادهای دولتی و خصوصی پای قرارداد آمدند. به‌سرعت بدهی‌ها را تسویه و حقوق بچه‌ها را پرداخت کردند.

قبل از شروع کار با خدا عهد بسته بود در اولین فرصت، تأمین هزینه‌های چند کودک بی‌سرپرست را به عهده بگیرد. پس سرپرستیده کودک را پذیرفت. برای اینکه توی قول و قرارش با خدا خطا نرود، تصمیم گرفت هیچ‌وقت به دیدن بچه‌ها نرود تا اگر به موفقیّتی رسیدند، از دلش نگذرد که به‌خاطر حمایت‌های اوست.

سال ۱۳۹۱ با رسیدن شرکت به ثبات، وقتش بود تا تجهیزات، نیروی انسانی و مجموعه‌های طرف قرارداد را افزایش دهند. برای جذب نیرو از بین فارغ‌التحصیلان رشتۀ ابزار دقیق فراخوان دادند. وقتی متقاضیان از در شرکت وارد می‌شدند تازه می‌فهمیدند، اینجا فقط مدرک مهم نیست؛ چون در اولین جمله به آن‌ها می‌گفتند: «اگر برای استخدام اومدی اینجا، برو مدرکت رو بذار دم در، بعد بیا!» علاوه بر مدرک، آموزش‌های اختصاصی متناسب با شرایط شرکت، منطقۀ جغرافیایی، مجموعه‌های طرف قرارداد، نحوۀ مدیریت و… پیش‌نیاز کار در شرکت بود.

سال ۱۳۹۴ موفقیّت بزرگ دیگری برای شرکت رقم خورد و آن هم گرفتن تأییدیۀ صلاحیت بین‌المللی شرکت بود. شرکت در سال‌های اولیه با گواهی تأیید ملی کار می‌کرد؛ اما گرفتن تأییدیهٔ بین‌المللی کمک ‌می‌کرد مسیر عقد قراردادهای بین‌المللی هموار شود.

– دائم‌السفری شده بودم که در طول هفته، بیش از اینکه در شهر و خانۀ خودم باشد، در جاده‌ها رانندگی می‌کرد. آن‌قدر غذای رستوران‌های بین‌راهی را خوردم که زخم معده گرفتم و کارم به بیمارستان کشید. همسرم در همۀ این سال‌ها حامی‌ام بود، گله و شکایتی نداشت و اگر هم داشت برای حفظ سلامت خودم بود. اهمیّت کارم را می‌دانست و فضای خانه را با این وضعیت متناسب کرده بود؛ طوری که دخترهایم محدثه و مهتاب هم چم‌وخم کارم را یاد گرفته بودند و هر دو به موضوع کالیبراسیون علاقه‌مند شدند. هر دو علیرغم موقعیت‌های عالی در رشته‌های شاخص دانشگاهی ترجیح دادند رشتۀ مرتبط با کالیبراسیون را ادامه دهند و رؤیاهای بزرگی هم در سر دارند.

حالا بعد از سیزده سال از شروع فعالیت‌های شرکت، با ۲۵ نیروی پرسنلی با چند شرکت خارجی از کشورهای عراق و ارمنستان مذاکراتمان را نهایی کرده‌ایم. از ۱۰۰ شرکت داخلی در سال اول، به ۱۲۰۰ مجموعه و شرکت از حوزۀ بهداشت و درمان تا جایگاه‌های سوخت و… رسیده‌ایم. تنها یکی از قراردادهایمان کالیبراسیون همۀ ایستگاه‌های گاز استان فارس برای تقویت فشار گاز است. برای آموزش مدیریت کاربردی همۀ تجربه‌هایم را به درخواست دانشگاه اراک ثبت‌کرده‌ام. منتظر فرصت مناسبی هستم تا آن‌ها را دسته‌بندی و تنظیم‌ کنم و در چند جلد به چاپ برسانم؛ سپس این تجربیات را در همایش‌های آموزشی متوالی برای مدیران صنایع کشور ارائه دهم تا زکاتی باشد بر علمم.

هنوز هم ذوق می‌کنم وقتی می‌بینم نیروهایم در دورترین شهر شرقی کشور در مرز تایباد تا صنایع پایتخت و سایر کلان‌شهرها به لُربودن‌شان افتخار می‌کنند. ذوق می‌کنم که نام لرستان را بالا برده‌ایم و به آرزوها‌یمان رسیده‌ایم.

 

اهداف

ضرورتِ داشتن تیم در پیشبرد کارها؛

رفع مشکلات ساده صنعت با ابتکار و خلاقیت؛

معرفی الگوی موفّق در زمینهٔ فعالیت‌های صنعتی؛

ایجاد حس خودباوری و اعتماد به نفس با معرفی شرکت مقیاس صنعت دورود؛

افزایش انگیزهٔ دانش‌آموزان برای انجام فعالیت‌های عملی و تخصصی در کنار مباحث تئوری رشتهٔ تحصیلی.

 

پیشنهادها

بازدید از شرکت مقیاس صنعت دورود؛

معرفی و مطالعهٔ کتاب «به توان هایتک»؛

از دانش‌آموزان بخواهید دربارۀ استعدادها و توانایی‌های فنّی خود در کلاس گفت‌وگو کنند؛

از دانش‌آموزان بخواهید دربارۀ شرکت‌های صنعتی موفّق در ایران و جهان و سرگذشت مؤسسان آن‌ها تحقیق کنند.

 

 

 

[۱] یک کلید کنترل‌شونده (الکترومغناطیسی) الکتریکی است که برای کلیدزنی مدار قدرت یا کنترل استفاده می‌شود.

[۲]  PLC یا کنترل‌گر منطقی برنامه‌پذیر دستگاهی است با قابلیت برنامه‌ریزی منطقی که می‌توان داده‌هایی را به‌عنوان ورودی به دستگاه وارد کنید، روی آن‌ها پردازش انجام دهید و در نهایت خروجی‌هایی را کنترل کنید یا نمایش دهید.

[۳]  کالیبراسیون یا واسنجی، فرآیندی برای مقایسة یک ابزار اندازه‌گیری با مرجع استاندارد و تعیین میزان خطای آن ابزار است. کالیبراسیون به شما می‌گوید که تا چه حد می‌توانید به قرائت‌های ابزار اندازه‌گیری خود اعتماد کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا