راوی ماه

درسنامه

آقای خاص- مصطفی بهرامی

عنوان فعالیت :

ورزش

روایت سوژه

رفیقشان که از مسابقات قهرمانی کشتی نوجوانان کشور برگشت، یک گرمکن آبی‌رنگ با نشان تیم لرستان گرفته بود که نوبتی به بچه‌های محله می‌داد تا بپوشند. مصطفی هم توی نوبت پوشیدن گرمکن ایستاد. همین که نوبتش شد و گرمکن را پوشید به خودش قول داد روزی قهرمان کشور شود. از کشتی و فوتبال هم ذهنش دورتر نمی‌رفت. توی آن خیال‌بافی‌ها شرکت در جلسات هفتگیِ قرآن در خانه‌های محلهٔ پشت‌بازار و صحبت‎های مربی پرورشی‌شان و نشستن پای حرف‌های همان قهرمان کشتی که بیشتر وقتش را در خط مقدم جبهه بود، مصطفیِ چهارده‌ساله پایش به پادگان امام حسین کشیده شد و عزم جبهه کرد؛ اما خانواده‌اش درست در مرز خرم‌آباد و پلدختر مانعش شدند.

سال ۱۳۶۸ در کنکور تربیت‌معلم پذیرفته نشد و رفت سربازی. با پیگیری‌های خواهرش مشخص شد ورودی بهمن ماه بوده است؛ به این ترتیب با قبولی درآزمون عملی رشتۀ تربیت‌بدنی، بعد از ده ماه سربازی دانشجوی دانشگاه تربیت‌معلم تهران (خوارزمی فعلی) شد.

– توی مجموعۀ ورزشی دانشگاه با دوستم قدم می‌زدم که دیدم چند نفر ورزش می‌کنند؛ یکی‌ از ماده‌های ورزشی پرتاب نیزه بود. یاد بازی‌های محلی خودمان افتادم و فکر کردم مثل دال‌پران اینجا هم می‌توانم پرتاب خوبی داشته باشم. جلو رفتم و مثل بقیۀ ورزشکارها نیزه‌ای پرتاب کردم. برای اولین بار بیش‌تر از ۲۰ متر پرتاب کردم، طوری که همه تحسین و تشویقم کردند. همین تشویق‌ها باعث شد در مسابقات دانشگاه شرکت کنم و فقط با یکی-دو هفته تمرین نفر دوم مسابقات بشوم. اینجا راه ورزش حرفه‌ای برایم هموار شد و در مسابقات جوانان کشور هم شرکت کردم. تنها با دو ماه تمرین رکورد پرتاب نیزه جوانان کشور را شکستم. در همان مسابقات یکی دیگر از ورزشکاران لر، رکورد پرتاب نیزه بزرگسالان را شکست. اسممان روی تیتر یکِ روزنامه‌های ورزشی رفته بود با این عنوان که «دو لر پرقدرت رکوردها را زدند». حالا به آرزویم برای قهرمانی و ملی‌پوش‌شدن نزدیک شده بودم، اما می‌دانستم هنوز در حد و اندازۀ این تیتر نیستم و نباید احساس غرور کنم؛ وگرنه می‌بازم. مدتی بعد هم با باشگاه فتح، قهرمان بزرگسالان کشور شدیم.

پاداش قهرمانی در مسابقات دوومیدانی کشور یک سفر زیارتی و ورزشی به سوریه بود. هم می‌توانستند زیارت کنند و هم تماشاگر مسابقات بین‌المللی دوومیدانی باشند که در سوریه برگزار می‌شد. از همان روز اولی که به سوریه رسیدند، بعد از زیارت، راه ورزشگاه محل مسابقات را در پیش گرفت و از صبح تا عصر مشغول تماشای مسابقات و روش‌های تمرینی شرکت‌کنندگان شد. قید تفریح و گشت‌وگذار در دمشق را زده بود، چون واجب می‌دید دانش فنّی‌اش را به‌روز کند. اما مدتی بعد از بازگشت از سوریه دچار مصدومیت شد و برای همیشه به عنوان ورزشکار از میادین ورزشی کنار رفت.

– وقتی مصدوم شدم با خودم فکر نکردم که راه من بسته یا رؤیاهایم نابود شده. می‌دانستم حتی اگر حقم را نمی‌خوردند و ملی‌پوش هم می‌شدم و می‌رفتم مسابقات بین‌المللی، شانسی برای کسب مدال نداشتم. سطح دوومیدانی کشور پایین بود؛ چون خیلی از الزامات و امکانات را نداشتیم. فکر کردم بروم سراغ مربی‌گری تا بتوانم قهرمانی را با مربی‌گری تجربه کنم. فدراسیون کلاس‌های مربی‌گری برگزار می‌کرد. من هم ثبت‌نام کردم و هم‌زمان با تحصیل دانشگاه در کلاس‌های مربی‌گری شرکت کردم.

بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه همزمان در دو مدرسه معلم ورزش شد. یکی مدرسۀ راهنمایی پسرانهٔ روستای زادگاهش در بخش چگنی و دیگری دبیرستان امیرکبیر خرم‌آباد. تحول در ورزش مدارس با آوردن ابزار بازی تنیس، بدمینتون، توپ و تور و سبد والیبال و بسکتبال، برگزاری مسابقات روستا با هماهنگ‌کردن مدارس روستا و تمرین با دانش‌آموزان خارج از وقت مدرسه، برگزاری اردوهای متعدد و تأمین بخشی از هزینه‌ها با حقوق معلمی‌اش به‌سرعت توجه آموزش‌وپرورش را جلب کرد تا او را به عنوان کارمند به کار بگیرند.

پس از چند سال کارمندی در آموزش‌وپرورش با اخذ مدرک فوق‌لیسانس به‌عنوان استاد به دانشگاه لرستان رفت. هم‌زمان با تدریس در دانشگاه، برای اولین بار به عنوان مربی جوانان دوومیدانی در ورزشگاه تختی خرم‌آباد به تربیت ورزشکاران مشغول شد. ازآنجایی‌که چندسالی بیشتر از پایان جنگ تحمیلی نگذشته بود، حضور جانبازان در ورزشگاه باعث شد تا مربی‌گری جانبازان و معلولین را نیز به عهده بگیرد؛ کاری که به‌تدریج در اولویت فعالیت‌هایش قرار گرفت و با تربیت شاگردان در مسابقات کشوری به عناوین قهرمانی مسابقات دوومیدانی جانبازان و معلولین رسید. اوایل دهۀ ۸۰ از سوی فدراسیون به عنوان مربی تیم ملی جوانان جانبازان و معلولین معرفی شد و این شروع مسیر جدی، حرفه‌ای، پرتنش و پرافتخار او بود. علیرغم اثبات شایستگی‌هایش و تأیید آقای خسروی‌وفا، رییس وقت کمیتۀ ملی پارالمپیک، برای همراهی تیم ملی در پارالمپیک ۲۰۰۴ آتن، عده‌ای مانع حضورش شدند. اما پارالمپیک ۲۰۰۸ پکن میدانی بود که توانمندی مصطفی بهرامی را بیش‌ازپیش به همه اثبات کرد. بعد از حضور در این مسابقات تعداد شاگردان بهرامی بیشتر از قبل شد. حضور مستمر در مسابقات مختلف بین‌المللی و کسب عناوین متعدد توسط شاگردانش، باعث شد تا نام او در سطح جهانی نیز بیشتر از قبل مطرح شود. در پارالمپیک ۲۰۱۲ لندن با شاگردان جوانش کامران شکری سالاری، فرزاد سپهوند، محسن کاییدی، عبدالرضا جوکار و مهرداد کرم‌زاده در مسابقات حاضر شدند و اولین مدال‌های پارالمپیکی لرستان به جدول افتخاراتش اضافه شد. طلا و نقرۀ محسن کاییدی در دو مادۀ پرتاب نیزه و وزنه، برنز فرزاد سپهوند در مادۀ دیسکریال، مدال نقره کامران شکری سالاری و مدال‌های عبدالرضا جوکار، جواد حردانی و مهرداد کرم‌زاده، بهرامی را به‌عنوان یکی از به‌روزترین و محبوب‌ترین مربیان ایران مطرح کرد.

به‌دنبال این قهرمانی و دعوت قهرمانان لرستانی به برنامه‌های تلویزیونی تعداد زیادی از معلولین به ورزش روی آورده و به ورزشگاه تختی رفتند تا مسیر جدید زندگی‌شان را با کمک مصطفی بهرامی طی کنند. از طرفی دکتر بهرامی مُصر شد تا در مدارس استثنایی، مؤسسات توان‌بخشی، بهزیستی و حتی در کوچه و خیابان‌ها به کشف استعداد ورزشی نوجوانان معلول و جذب آن‌ها بپردازد. این جست‌وجو‌ها منجر به کشف استعدادهای دیگری از جمله سجاد محمدیان، حامد امیری، زینب مرادی‌رشنو، امیرحسین علی‌پور، عارف بهاروند، محمد فتحی گنجی، امان‌ا… پاپی، محمد ابراهیم‌پورطلایی و سایر شاگردانش در استان و کشور شد. بین شاگردان بهرامی از روستانشین عشایری تا کارگر تأسیسات ساختمانی دیده می‌شود. شاگردانی که بهرامی از هیچ تلاشی برای رسیدن آن‌ها به موفقیّت کوتاهی نمی‌کرد. مثل سجاد محمدیان ‌که با سفارش یکی از کارفرماهایش به ورزشگاه تختی رفت و بعد از شش ماه با همهٔ سختی‌ها به مقام قهرمانی آسیا رسید. غافل از اینکه دکتر بهرامی برای اعزام او به مسابقات حاضر شده بود چک ضمانت بگذارد.

سال ۲۰۱۷ در مسابقات دوومیدانی قهرمانی معولان جهان در لندن، قرار شد هر ورزشکاری که موفّق به کسب مدال شد، یک مدال از همان رنگ به مربی ورزشکار نیز تقدیم گردد؛ مصطفی بهرامی در آن مسابقات پرافتخارترین مربی دنیا شناخته شد. حالا بهرامی پس از کسب بیش از پانزده مدال پارالمپیکی توسط شاگردانش و تربیت ۲۵ شاگرد قهرمان جهان و آسیا از کم‌نظیرترین مربیان کشور و دنیاست که هم‌چنان به تمرین با شاگردانش ادامه می‌دهد. دکتر بهرامی دانش‌ خود را محدود به زمین تمرین و مسابقه نکرده و شش کتاب علمی در حوزهٔ ورزشی تألیف کرده است. بهترین و به‌روزترین مدرک مربی‌گری دنیا را دارد، رییس کمیتهٔ دوومیدانی نابینایان جهان و مربی تیم ملی دوومیدانی نابینایان و کم‌بینایان است.

توانایی دکتر بهرامی در شناخت استعدادها و تلاش و اصرار او برای ماندن آن‌ها در مسیر ورزش که خود توانایی دیگری است، بهرامی را از سایر مربیان متمایز کرده است. او با علاقه مسیرش را ادامه می‌دهد تا انگیزه، امید و ثبات قدم را هر روز برای شاگردانش مشق کند.

هربار که به مانعی برخوردم یا با برخورد نادرستی از سوی مسئولان مواجه شدم، ناامید نشدم و منتظر نماندم از من دلجویی کنند؛ راه دیگری پیدا می‌کردم تا متوقف نشوم و کم نیاورم. هنوز هم بعد این‌همه سال همین مسیر را طی می‌کنم. حتی اگر فقط یک شاگرد داشته باشم، باز هم ادامه می‌دهم و همیشه توکلم به خداست.

 

اهداف

برجسته‌کردن مفهوم ایثار و کمک به هم‌نوع؛

آشنایی با یکی از پرافتخارترین مربیان تاریخ پارادوومیدانی ایران؛

نشان‌دادن استعداد و توانایی‌های مختلف در وجود هر فرد که باید پرورش داده شوند؛

تصور نکنید که فرصت‌ها از بین رفته است. در هر شرایطی باید برای خودتان فرصتی بسازید؛

نشان‌دادن ظرفیت بالای ورزش در استان لرستان و وجود استعدادهای ناب به‌خصوص در رشتهٔ دوومیدانی.

 

پیشنهادها

معرفی و اکران فیلم سینمایی«پرویز خان»؛

معرفی و اکران مستند «آن مرد»؛ مستند پرتره از مصطفی بهرامی؛

معرفی و مطالعهٔ کتاب «رهبری؛ اثر الکس فرگوسن سرمربی منچستریونایتد»؛

دانش‌آموزان را به ورزشگاه تختی و محل تمرین ورزشکاران پارادومیدانی ببرید؛

به محل تمرین آقای بهرامی با شاگردانش بروید و مربی‌گری او را از نزدیک ببینید؛

از آقای بهرامی برای حضور در مدرسه و خاطره‌گویی برای دانش‌آموزان دعوت کنید؛

نمایشگاهی در مدرسه با موضوع عکس‌های آقای بهرامی و شاگردانشان در مسابقات مختلف برپا کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا