راوی ماه

ایشالا شیرینی نابودی اسرائیل

رسیدم میدون شهدا، جمعیتی که پرچم حزب الله، فلسطین و ایران در دست داشتند؛ الله اکبر و مرگ بر اسرائیل‌گویان جمع شده بودند. بین راه صدای بوق ماشین‌ها و نور چراغ‌شان هیجان و شور را بیشتر می‌کرد. جریان خون در رگ‌هایم با شنیدن این صداها بیشتر می‌شد. رفتم سمت جمعیت؛ یکی از رفقا شیرینی و شکلات خریده بود؛ صدایم کرد و ازم خواست که بین ماشین‌ها و مردم پخش کنم.
مردم تبریک می‌گفتند و تشکر می‌کردند. بعضی‌ها هم مدام تکبیر می‌گفتند…الله اکبرالله اکبر. رفتم سمت یک پیکان قدیمی به راننده که سن و سالی ازش گذشته بود شکلات تعارف کردم. تشکر کرد و پرسید: مناسبتش چیه؟ گفتم: حاجی با موشک اسرائیل رو زدیم!ذوق کرد؛ یک مشت شکلات برداشت و گفت: ایشالا شیرینی نابودی اسرائیل.
بوق زد و رفت ولی شیرینی این جمله را هنوز هم حس می‌کنم: «ایشالا شیرینی نابودی اسرائیل!»

امیرمهدی جعفری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا