راوی ماه

 

 

امروز وقتی همسر شهید حسن‌پور که از صمیمی‌ترین و نزدیک‌ترین دوستانم است و بهترین روزهای نوجوانی را در کنار هم گذرانده‌ایم و مشق مقاومت کرده‌ایم را در آغوش فشردم و وقتی قدرت ایمان را در چهره یک بانوی جوان مقاومت به عینه دیدم، وقتی دستان سرد مادر شهید عباس دهقان‌نژاد را فشردم و وقتی از زبان خواهر شهید دهقان‌نژاد شنیدم که برادرش همچون همنام عاشورایی‌اش هر دو دستش را حین شهادت فدا کرده،
وقتی در خیابان‌های شهرم خرم‌آباد قدم می‌زنم و بنرهای جوانان غیور شهر را می‌بینم که ارزشمندترین دارایی خود را فدای وطن کرده‌اند، به خود می بالم…
به این مردم غیور و با ایمان…
به زیستن در این پیچ مهم تاریخی…
به سرباز سیدعلی بودن…
می‌بالم که نامم در شمار دختران جبهه مقاومت ثبت می‌شود…
و خشمگین می‌شوم از این همه خون به ناحق ریخته و مظلومیت زنان و کودکان بی‌گناه….
خشمگین می‌شوم و خشمگین می‌مانم از رژیم صهیونیستی غاصب که عاقبت این خون‌ها او را با دستان قدرت سربازان سیدعلی بیچاره خواهد کرد…
دیر نباشد آن روزی که نابودی و محو شدن این رژیم غاصب خونخوار را در کنار هم جشن بگیریم اما تا آن روز باید مراقب ایمان‌مان باشیم؛ آنچنان که فاتح خرمشهر در روزهای سخت محاصره به رفقایش گفت:
“شهر اگر سقوط کرد آن را دوباره پس می‌گیریم؛ مواظب باشید ایمان‌تان سقوط نکند…”

🔹عارفه ج رشنو

۹تیر۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا