راوی ماه

مخاطبین گوشی‌ام را زیر و رو می‌کنم. اسم هم‌دانشگاهیم که اهل ورزقان بود را فراموش کرده‌ام.

فکر می‌کنم شاید خبری داشته باشد. گشتن بی فایده است.
به زهرا خیری زنگ می‌زنم اهل مراغه است، با خیلی از بچه های دانشگاه ارتباط داشت.

– سلام زهرا از بچه های ورزقان با کی ارتباط داری؟ می‌خوام ببینم از هلی کوپتر حاج آقا رئیسی خبری ندارن؟

+ چی؟! هلیکوپتر رییسی دیگه چیه؟

– چند ساعتی هست هلیکوپترشون دچار حادثه شده و الان معلوم نیست کجاست.

+ یا امام حسین خودت رحم کن.

«تلویزیون رو بزن شبکه خبر هلیکوپتر رئیس جمهور گم شده!» این را به اطرافیانش می‌گفت.

+پروین من بهت زنگ میزنم.صدای بوق گوشی پیچید توی گوشم.
راه به جایی ندارم. ایتا را باز می‌کنم. برای گروه هایم می‌فرستم: ختم چهل حدیث شریف کساء هدیه به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای سلامتی رییس جمهورو همراهان شون. اسم خودتون رو بنویسید. 1_ حافظی
لیست چهل حدیث کسا چندین و چندبار تکمیل می‌شود و دوباره از نو شروع می‌کنیم.
کمی آن طرف تر صدای مادر را می‌شنوم که به پدر میگوید: «یه چیزی نذر کن برای پیدا شدن رئیس جمهور».
نوزده ساعت چشم‌هایمان به زیرنویس شبکه خبر دوخته شده. کاش انتظارمان به جمله قرمز رنگ انا لله وانا الیه راجعون نمی‌رسید!

پروین حافظی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا