راوی ماه

غرش وعده صادق با طعم چای

پای سیستم نشسته بودم داشتم کار می‌کردم،

مامانم مثل همیشه چای آورده بود که با هم بخوریم، ذکر یا زهرا رو اول توی یکی از گرو‌های خبریمون دیدم.

به دقیقه نکشید صدای غرشی بلند شد،

مامان پرسید صدای هواپیماست؟

پرسیدم امروز چند شنبه است؟

گفت: سه‌شنبه

گفتم نه، پس زدیم، زدیم.

(خرم‌آباد فقط دوشنبه و پنج‌شنبه‌ها پرواز شب داره)

ناخودآگاه ذکر الله‌اکبر.

یا حسین روی لبم جاری شد.

صداها بیشتر و بیشتر می‌شد.

صداها که بیشتر شد رفتیم توی کوچه دیدیم ظاهرا فقط ما کمی دیر رسیدیم همه گوشی به دست وایسادن فیلم میگیرن و ذکر الله اکبر رو میگن

اشکایی که جاری شده بود و حس غروری که توی صورت همه می‌شد حس کرد خیلی شیرین بود.

درسته چای‌مون سرد شد ولی خیلی شیرین بود.

 

سهیمه اسدزاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا