راوی ماه

روایت روز

تولد

  از سازوکار مکانیکی کشیده شدن قلم بر روی کاغذ به نیت منقش کردن حروف، به قصد ساخت کلمه و بعد جمله و بعد یک متن طولانی، که حالا تبدیل

صالح

  اولین بار که ویدیواش را دیدم مقابل عروسی سفیدپوش که به دوربین پشت کرده بود، ایستاده و به زبان خودش با عشق برایش شعر می‌خواند. حدس زدم همسرش باشد.

همیشه جهادگر

  ملاقاتی با مرحوم سردار افشار زمستان ۹۹ بود و سید حسین سرباز. هر روز بعد از تمام شدن پستش می‌آمد دفتر موسسه تاریخ شفاهی «روایت» ریکوردر را برمی‌داشت و

دیدار

  چند نفر بودیم را یادم نیست. البته می‌توانم ذهنی افراد را حساب کنم یا از روی عکس بشمارمشان؛ اما خیلی حوصله ندارم. با کمی تاخیر رسیدیم جلوی خانه. آدرس

ماه‌پاره مادر ابراهیم

  #قسمت_اول یکی از روزهای گرم مردادماه بود که خسته از محل کار به خانه برگشتم. دل و دماغ هیچ کاری را نداشتم؛ حال دلم گرفته بود. قبل اینکه بخواهم

بازنشستگی پیش از موعد

  حوالی ساعت۹، با مطهره(برادرزاده‌ام) مشغول تدریس و انجام تکلیف‌های جامانده از مدرسه‌اش بودیم. تلویزیون برنامه نَوسان را نشان داد؛ از کاروان کشتی‌های صُمود گفت؛ از اینکه دستگیر شده‌اند؛اعتصاب غذا

پیمایش به بالا