راوی ماه

عجب عکسی اسماعیل؛
عجب عکسی.

تا دیدمش، اشک حلقه بست توی چشما‌نم.
یک طرف تصویری از شهدا؛ مزارهایی که هنوز خاکشان خشک نشده و شهدایی همه جوان.
عکس فرمانده یک طرف و پرچم ارباب سمتی دیگر.
و رفیق. رفیقی که جامانده. غم می‌بارد از عکس. از چهره جوانی که سرش را پایین انداخته. جوانی که نمی‌شناسمش، اما حتما رفاقت‌ها داشته با این شهدا.
و بیتی از آن مداحی که هی می‌پیچد توی سرم؛
نه این رسم رفاقت نیست؛ رفیق ‌نیمه‌راه من…

📸 آزاده شاهین‌وند

۱تیر۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا